دلایل افسردگی؛ 10 عامل افسردگی را بشناسید

آیا تا به حال فکر کرده‌اید دلایل افسردگی چیست و چرا افسرده می‌شویم؟ اصلاً چرا همه افراد درگیر آن نمی‌شوند؟ قبل از پاسخ به این دست سؤالات باید بدانیم افسردگی یک اختلال پیچیده است که دلایل مختلفی دارد. بعضی از افراد بعد از یک بیماری جدی پزشکی به این بیماری دچار می‌شوند، برخی با تغییرات شوک‌آور در خانواده مانند مرگ عزیزان آن را تجربه می‌کنند، برخی سابقه خانوادگی و اصلاً برخی بدون هیچ دلیل مشخصی احساس غم و اندوه می‌کنند. اما هر چه هست آگاهی از نشانه‌ها و علائم آن، نحوه برخورد ما را متفاوت خواهد کرد و می‌توانیم به صورت مؤثرتری راه پذیرش و درمان آن را پیدا کنیم.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک اختلال خلقی نسبتاً رایج و نوعی احساس غم، از دست دادن یا خشم است که برفعالیت‌های روزمره فرد تأثیر می‌گذارد. اگر چه افسردگی و اندوه ویژگی‌های مشترکی دارند که ممکن است تشخیص را دچار اشتباه کند؛ اما باید بدانیم که افسردگی با اندوهی که به‌عنوان مثال پس از دست دادن عزیزان احساس می‌شود یا غم و اندوه پس از یک رویداد آسیب‌زا در زندگی متفاوت است. معمولاً افسردگی شامل بیزاری از خود یا از دست دادن عزت نفس است، در حالی‌که غم و اندوه چنین نیست. در غم و اندوه احساسات مثبت و خاطرات شاد معمولاً با احساس درد عاطفی همراه است؛ در حالی‌که در اختلال افسردگی، احساس غم و اندوه ثابت است.

نظر دکتر زرین حبیبیان، روانشناس و دکترای تخصصی مشاوره خانواده درباره افسردگی

افراد، افسردگی را به طرق مختلف تجربه می‌کنند. موضوعی که می‌تواند در کار روزانه فرد اختلال ایجاد کرده و باعث از دست رفتن زمان و کاهش بهره‌وری وی شود. از طرفی ممکن است حتی بر روابط فرد و بروز برخی بیماری‌های مزمن نیز تأثیر بگذارد. این مهم است که بدانیم احساس ناراحتی گاهی بخشی عادی از زندگی است و حوادث ناراحت‌کننده برای همه اتفاق می‌افتد. اما اگر به‌طور منظم احساس ناامیدی می‌کنید، این احتمال وجود دارد که دچار افسردگی شده باشید.

چرا افسرده می‌شویم؟

افسردگی می‌تواند همه افراد در هر سن، نژاد و موقعیت اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. یک اختلال شایع که عوامل زیادی در آن دخیل هستند. محققان موارد بسیاری را به‌عنوان عوامل افسردگی مطرح می‌کنند؛ عواملی مانند ژنتیک، تغییر فصل، موقعیت اجتماعی و خانوادگی، نحوه واکنش فرد به رویدادهای زندگی، محیط بیرونی، عملکرد مغز و هورمون‌ها، بیماری‌ها و مواردی که هر یک بنا بر تشخیص پزشک و شخص متخصص شناسایی و تحت درمان قرار می‌گیرد. همه این دلایل می‌تواند پاسخی باشد به این موضوع که چرا افسرده می‌شویم.

تأثیر عوامل زیستی در افسردگی

محققان تفاوت‌هایی در مغز افرادی که افسردگی بالینی دارند در مقایسه با دسته‌ای که این بیماری را ندارند مشاهده کرده‌اند. به‌عنوان مثال به نظر می‌رسد هیپوکامپ، بخش کوچکی از مغز که برای ذخیره خاطرات حیاتی است، در افراد با سابقه افسردگی به نسبت افرادی که هرگز افسرده نشده‌اند، کوچک‌تر است. هیپوکامپ کوچک‌تر، گیرنده‌های سروتونین کمتری دارد؛ یعنی مواد شیمیایی مغز که انتقال‌دهنده عصبی هستند و در میان نواحی درگیر در پردازش احساسات، ارتباط برقرار می‌کنند، به میزان کمتری در بدن ترشح می‌شوند.

البته دانشمندان هنوز علت کوچک‌تر بودن هیپوکامپ در برخی افراد مبتلا به افسردگی را نمی‌دانند. برخی بیان می‌کنند که هورمون کورتیزول یا استرس در افراد افسرده بیش از حد تولید می‌شود و این هورمون اثر منفی و کوچک‌کننده بر هیپوکامپ دارد. برخی دیگر نیز این عقیده را دارند که افراد افسرده ممکن است با هیپوکامپ کوچک‌تر متولد شوند و به همین دلیل تمایل به افسردگی دارند. در این میان بسیاری از نواحی دیگر مغز و مسیرهای بین آن‌ها وجود دارد که تصور می‌شود با افسردگی درگیر هستند ولی احتمالاً ساختار یا مسیر منفردی از مغز به‌طور کامل درگیر این موضوع نمی‌شود.

تأثیر عوامل زیستی در افسردگی

جغرافیای محل زندگی و تأثیر آن در افسردگی

تأثیر تغییر فصل و محل زندگی، به‌عنوان یکی از دلایل افسردگی، مورد مطالعه بسیاری از محققان بوده است. تحقیقات نشان داده است که شیوع اختلال افسردگی در افرادی که در مناطقی با عرض جغرافیایی بالاتر یا مناطق سردسیر و دور از خط استوا زندگی می‌کنند، بیشتر است. کوتاه‌تر بودن زمان نور روزانه در این مناطق عامل اصلی این اتفاق است. به همین ترتیب افراد در این مناطق نسبت به تغییرات فصلی آسیب‌پذیرتر هستند.

تأثیر اخبار بد در بروز افسردگی

امروزه آگاهی از اخبار جزء جدایی ناپذیری از زندگی روزمره همه ما شده است و بسیاری از افراد فعالانه نیاز به اطلاع داشتن از این اخبار را احساس می‌کنند. متأسفانه اخبار امروز رسانه‌ها بیش از گذشته و به صورت فزاینده‌ای تکان‌دهنده است و تفسیرهای آن منفی و مملو از ترس. شواهد زیادی وجود دارد که اخبار منفی بر سلامت روان تأثیر گذارده و به شکل افزایش اضطراب، افسردگی و واکنش‌های استرس حاد بروز می‌کنند. این موضوع زمانی بیشتر خود را نشان می‌دهد که مشاهده می‌کنیم تصاویر منتشر شده در رسانه‌های مدرن امروزی و بویژه شبکه‌های اجتماعی بیش از گذشته بر ذهن و روان افراد تأثیرگذار شده‌اند. تحقیقات نشان می‌دهد که اخبار منفی می‌تواند باعث تغییرات خلقی قابل توجهی شود که خود یکی از دلایل افسردگی و افزایش نگرانی و اضطراب‌های شخصی است.

تاریخچه خانوادگی در بروز افسردگی

پزشکان معتقدند که سابقه خانوادگی یک دلیل افسردگی قابل توجه است. البته این به آن معنا نیست که فقط به دلیل ابتلای خواهر، برادر یا والدین، شما نیز قطعاً به این اختلال دچار می‌شوید. بلکه حقیقت این است که در صورت دارا بودن سابقه خانوادگی، در معرض خطر بیشتری برای درگیر شدن با افسردگی قرار دارید. به عبارت دیگر علاوه بر استعداد ژنتیکی، یک رویداد محرک در محیط یا روابط نیز لازم است تا در نهایت در معرض یک دوره افسردگی قرار گیرید. دانستن اینکه سابقه خانوادگی، شما را در معرض خطر افسرده شدن قرار می‌دهد ممکن است انگیزه بیشتری برای کنترل عوامل افسردگی در محیط به شما دهد.

افسردگی ناشی از طلاق و جدایی

سازگاری با زندگی پس از طلاق می‌تواند از چند هفته تا چندین سال طول بکشد و فرد در طول این مدت ممکن است طیف وسیعی از احساسات را تجربه کند. علاوه بر این به دلیل صدمات روحی ناشی از این اتفاق، فرد نسبت به اختلال استرس و افسردگی مستعدتر می‌شود. افسردگی ناشی از طلاق و جدایی با افسردگی بالینی متفاوت است و به آن افسردگی موقعیتی می‌گویند. این نوع افسردگی می‌تواند با رفتارهای دیگری مثل نادیده گرفتن مسئولیت‌ها، دوری از خانواده و دوستان، عملکرد ضعیف در محل کار به دلیل عدم تمرکز و خشم همراه باشد.

افسردگی ناشی از طلاق و جدایی

افسردگی به دلیل مرگ عزیزان

در کنار انواع مسائل زیبا و نشاط‌آور در زندگی، از دست دادن یکی از عزیزان می‌تواند باعث احساسات شدید غم و اندوه شود. اما برای برخی افراد این غم و اندوه زمینه‌ساز و علت افسردگی است و یا می‌تواند باعث بدتر شدن افسردگی زمینه‌ای شود. شما می‌توانید انتظار داشته باشید که پس از هر فقدانی احساس غمگینی کنید اما احساس غم و ناامیدی طولانی مدت می‌تواند به معنای افسردگی باشد. البته باید توجه داشت که تفاوت‌هایی در این بین وجود دارد. فرد افسرده معمولاً از پذیرش حمایت دیگران سر باز می‌زند و از دیگران دوری جسته و گوشه‌گیر می‌شود. اما فرد غمگین و سوگوار ممکن است از محیط‌های اجتماعی پر جنب و جوش اجتناب کند، با این وجود اغلب حمایت‌های عزیزانش را می‌پذیرد. به عبارتی غم و اندوه می‌تواند محرک افسردگی باشد، اما همه کسانی که غمگین هستند افسردگی را تجربه نمی‌کنند.

دلایل ژنتیکی در بروز افسردگی

گاهی اوقات مسائل ژنتیکی یک دلیل افسردگی است و فرد با سابقه خانوادگی می‌تواند به آن دچار شود. به‌طور معمول اگر یکی از افراد خانواده به این بیماری دچار باشند، احتمال بروز افسردگی در بین کودکان و وابستگان به نسبت افراد عادی که به این بیماری دچار نیستند وجود دارد. با این حال علی‌رغم وجود شواهد مبنی بر ارتباط خانوادگی با افسردگی، بعید است که تنها یک ژن افسردگی وجود داشته باشد، بلکه این احتمال می‌رود که ژن‌های زیادی باشند که هر کدام در تعامل با محیط بر افسرده شدن فرد تأثیر می‌گذارند.

افسردگی به دلیل بیماری

مطالعات نشان می‌دهد بیش از یک نفر از هر سه بازمانده بیماری‌های سخت پس از بهبود، افسردگی را تجربه می‌کنند. این مشکلات عموماً پس از گذشت دو یا سه ماه از درمان اولیه بیماری رخ می‌دهد؛ زمانی که افراد متوجه محدودیت‌های فیزیکی یا شناختی که پیش از این داشتند، می‌شوند. به‌عنوان مثال؛ زمانی که فرد احساس می‌کند که نمی‌تواند همانند قبل به فعالیت‌های مورد علاقه خود بپردازد، در محل کار حاضر شود و متوجه پایین‌تر آمدن سطح کیفی زندگی و عملکرد خود می‌شود. این حالت به دلیل ایجاد ناامیدی و اضطراب می‌تواند به‌مرور زمان علت افسردگی درازمدت در صورت عدم توجه به موقع و انجام درمان لازم شود.

تأثیر بیماری در بروز افسردگی

در بعضی از افراد یک بیماری مزمن ممکن است دلیل افسردگی باشد. بیماری مزمن بیماری است که برای مدت بسیار طولانی ادامه دارد و معمولاً نمی‌توان به‌طور کامل آن را درمان کرد. با این حال بیماری‌های مزمن را اغلب می‌توان از طریق رژیم غذایی، ورزش، تغییر عادات سبک زندگی و دارو کنترل کرد. اما جدای از درمان از این طریق، برخی از بیماری‌های مزمن مانند دیابت، بیماری‌های قلبی، بیماری‌های کلیوی، ایدز، لوپوس و همچنین کم‌کاری تیروئید ممکن است باعث بروز افسردگی شوند. نکته جالب توجه این است که طبق گفته محققان درمان افسردگی گاهی اوقات می‌تواند در بهبود بیماری مزمن به صورت همزمان کمک کند.

تأثیر بیماری در بروز افسردگی

نقش آسیب‌های مغزی در بروز افسردگی

در حدود نیمی از افرادی که دچار آسیب‌های مغزی می‌شوند، افسردگی یک مشکل رایج است. تغییرات فیزیکی در مغز به واسطه آسیب‌دیدگی یک دلیل افسردگی در این میان است. به عبارتی این اختلال ممکن است ناشی از آسیب به نواحی از مغز باشد که احساسات را کنترل می‌کنند. این حالت به جهت تغییرات در سطح برخی مواد شیمیایی در مغز که انتقال‌دهنده عصبی هستند، اتفاق می‌افتد. همچنین این افراد ممکن است به سختی با آسیب خود کنار بیایند و نیاز داشته باشند که خود را با از دست دادن استقلال یا تغییر در نقش خود در جامعه وفق دهند. این تغییرات می‌تواند منجر به ناامیدی و نارضایتی آن‌ها از زندگی شود و در نتیجه یکی از عوامل افسردگی در این دسته به حساب می‌آید.

دلایل افسردگی بسیار است؛ اما چه باید کرد

شناخت و آگاهی از هر آنچه باعث به وجود آمدن افسردگی است، به ما کمک می‌کند تا با شناسایی آن‌ها در صورت نیاز نسبت به جلوگیری از عوامل ریسک اقدام کنیم. هر چند تغییر سبک زندگی و روی آوردن به ورزش، پیاده‌روی در طبیعت، انجام مدیتیشن، حضور در مکان‌های پر جنب و جوش و شاد به‌عنوان موارد مکمل کمک به جلوگیری و درمان افسردگی یاد می‌شود؛ اما بهره گرفتن از متخصص مربوط یعنی روانشناس و یا در صورت لزوم روان‌پزشک، از حاد شدن افسردگی و بروز پیامدهای مرتبط با آن جلوگیری می‌کند. مسلماً شما به‌عنوان یک خواننده آگاه که تا به اینجا همراه ما بودید؛ با شناسایی اولین علائم، با دریافت نوبت دکتر از پزشک متخصص خود در این خصوص کمک می‌گیرید. زیرا دنیای امروز، پر از حوادث و رخدادهایی است که کمک گرفتن از همفکری و همراهی اشخاصی که تجربه لازم را دارند، یک نعمت است.

منبع:

Webmed

healthline

Mayoclinic

محتوای این مقاله صرفا برای افزایش اطلاعات عمومی شماست و به منزله تجویز پزشکی نیست.
ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. آیدین گودرزی می گوید

    سلام من مبتلا به افسردگی بودم و سال های زیادی باهاش درگیر بودم و به اون سال ها که نگاه میکنم احساس میکنم هیچ کاری نکردم توی اون مدت، الان با تنظیم خواب و تغییر سبک زندگی و تغذیه بهتر و پیاده روی روزانه و گاها مدیتیشن میتونم تقریبا بگم که افسردگیم درمان شده و اهداف توی زندگیم شکل گرفته و….، همه این ها بدون کمک پزشک بوده و بیشتر با گوش دادن به پادکست های علمی و پزشکی بوده

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.